آنتورپ و جستجوی خانه به خانه ی مردم

 
 
بندر آنتورپ  نه تنها در کشورهای دوردست و عقب افتاده نیست، بلکه دومین شهر بزرگ بلژیک میباشد و دومین بزرگترین بندراروپا ومرکز الما س دنیا  است و در قلب اروپا واقع شده است. بزودی ظاهرا با هدف کاهش جرم و بزهکاری در شهر آنتورپ، گروه هایی از کارمندان دولتی با مجوز از شهرداری به جستجوی خانه به خانه ی مردم خواهند پرداخت و علاوه بر کنترل مدارک شناسایی آنها، توانایی شان در گفتگو بزبان هلندی و حتی ریخت و قیافه ی ظاهری مردم را هم به وزارت کشور یا اداره های مربوطه گزارش میکنند.این طرح که با پشتیبانی احزاب نژادپرست بلژیکی اجرا خواهد شد هدفی به جز نقطه ضعف گرفتن از خارجی ها و مهاجرین ندارد و کسانی که نتوانند بخوبی هلندی گفتگو کنند کشف و در واقع به زور به دوره های سازگاری یا همان اینتگراسیون فرستاده میشوند. از چندی پیش هم برای آماده سازی ذهن مردم گفته اند که هدف پیدا کردن کسانی است که بیکار میچرخند و از کمکهای دولتی استفاده میکنند ولی باید گفت بازرسی از خانه ی تمامی کسانی که کار میکنند یا نمیکنند در این جستجو برنامه ریزی شده اند.کسی نیست بپرسد اگه راست می گوید از مرکز کاریابیتان  بیکار ها را پیدا کنید اگه دلتان می سوزد کار براشان  پیدا کنید .گذشته از این در این بازرسی ها تلاش میشود تا تمامی زندگی مردم کشف شده و به سازمانهای گوناگون گزارش بشود. این شیوه از سوی گروه های حقوق بشر جاسوسی آشکار که ناقض حقوق بشر میباشد نامگزارش شده است.هر چند در این عملیات که بمدت نامحدودی ادامه خواهد داشت نیروهای پلیس دخالتی ندارند ولی شیوه ی جستجو کاملا پلیسی خواهد بود و مباشران دولتی سعی میکنند تا حد ممکن سوژه های خود را زیر ذره بین قرار دهند.
این ماموران گفته اند که با صاحب خانه ها (که عموما بلژیکی هستند) کاری ندارند حتی اگر مستاجرشان خلافکار باشد یا مدارک اقامت درستی نداشته باشد و یا اجاره خانه ی گزافی هم بپردازد.اینها از بس سیاست دارند نمی خواهند مستقیم به خونه خارجی ها بروند و می خواهند کار را حساب شده انجام بدهند که سر و صدا در نیاید.
محله ها بدون شک از منطقه های فقیر و مهاجر نشین خواهند بود و تیم بازرسان شامل نمایندگان سازمان کمکهای اجتماعی او سی ام دبلیو (مراکزی که به بیکار ها و پناهنده ها کمک مالی  می کند)  اداره ی جمعیت، اداره ی ساختمانها و امنیت بهمراه نماینده ی کانون همسایگی و شهروندی خواهند بود.
پس از کسب اجازه -ی اجباری!- از صاحب خانه این گروه وارد خانه میشوند و به بررسی مدارک و سپس مشکلات گوناگون ساکنان خانه مانند بیکاری، همسایگی و مشکلات اقامتی، بهداشتی و ... میپردازند.بیشتر می خواهند  مشکلات اقامتی، بهداشتی (زباله ...)  را بررسی کنند اخه اینجا  تفکیک زباله اجباری است باید هر زباله ای در پلاستیک خاص(رنگهای مختلفخودش باشد مگر نه از بردن ان خوداری شده و جریمه سنگین دارد  .تازه هفته ای  یک روز طبق برنامه سالیانه که  قبل از شروع سال جدید به همه خونه ها پخش می کنند می توانیم بیرون بگذاریم .
پروژه ی جستجوی خانه به خانه در این شهر از ماه سپتامبر آغاز خواهد شد.
این بود ماجرای جدید که فعلا مسله روز است تو  آنتورپ  . تازه خیلی هم به خودشان افتخار می کنند که تو کشورشان ازادی دارند ؟؟؟؟؟کدوم ازادی و کدوم دموکراسی ....اینها کار را بدون سر وصدا و با سیاست انجام می دهند که اب از اب تکان نمی خورد..
 


       

                                                                          

 موزه  دریایی                                                                           بندرانتورپ                                                                                                                                                                                                                      
  

                                                                                                                                                                                    

سفر

 

 

سلام
چند روزی بود نتونسته بودم وبلاگم را به روز کنم .اخه برای مسافرت چند روزه رفته بودم.چون اینجا جو طوری است که ادم شوق به سفر می کند،چون بیشتر مردم در تابستان حتما سفر بلند مدت و یا کوتاه مدت را دارند و در زمستان هم سفر زمستانیشان را دارند. یعنی جزو واجبات زندگی اشان می دانند.البته خوب بنگریم مسافرت هم برای استراحت جسم و روح لازم است و خلاصه برسیم به سفرمان :
روز اول
من و همسرم صبح زود از خواب نازمان بیدار شدیم و راهی یکی از شهر های بلژیک تا دو تا از دوستان نیز قرار بود با ما هسفر بشوند را برداریم.بعد راهی لوکزامبورگ شدیم.خلاصه ما  بعد از۲ ساعت  به پایتختش که اسمش هم اسم کشورش است (لوکزامبوراک )رسیدیم واقعا که ضرب المثل کوچک زیباست را به چشم خود دیدیم.

 

من هیچوقت فکر نمی کردم که کشور به این کوچکی این همه زیبای را در خودش داشته باشد.(طول این کشور   ۸۴کیلومتر و عرض ان ۵۲کیلومتر)ومساحت اش  ۲۵۸۶کیلو متر مربع و جمعیت این  کشور۴۵۱۶۰۰۰ نفر می باشد. این کشور از لحاظ بانکداری در مقام ۸ ام در دنیا قرار دارد به همان خاطر جزو کشور های ثروتمند است به قول خود اروپای ها کشوری است  برای عیان نشین ها.
  این شهر از هر لحاظ اماده برای توریست ها بود  وشهر پر از راهنما های توریستی بود نقشه جاهای دیدنی شهر را به توریست ها می دادند که از روی نقشه طوری طراحی کرده بودند که جاهای توریستی شهر را می توانستیم در حال پیاده روی ببینیم.رودخانه  کوچکی به نام  پتروس  ٬ از  شهرمی گذشت.و شهر خودش نیز منطقه کوهستانی بود.یک پل خیلی زیبای داشت که از روی ان   مناظر  زیبا ی شهر،درختان انبوه٬ تپه ها و کوه های اطراف و ... دیده می شد.ما تا ساعت ۷ ظهر سعی کردیم از بیشتر جاها تا اونجای که می توانیم دیدن کنیم انقدر پیاده روی کردیم ودیگر نای راه رفتن نداریم ولی افسوس که شب را نمی توانستیم بمانیم چون  نتوسته  بودیم  هتل رزرو کنیم چون بایستی ۱ ماه  پیش رزرو می کردیم به همان خاطر مجبور شده بودیم یکی ار شهر های نزدیک فرانسه هتل رزرو کنیم . این موضوع باعث شد این کشور را که هنوز  از  دیدنش سیر نشده بودیم ترک کنیم تا برسیم هتل و استراحت کنیم تا برای فردا خودمان را اماده کنیم
.

عکس های از لوکزامبورگ:
 
     cathedral_G_Fraa                                  grund                            


    LuxembourgCityAerialView                  

خداشناسی

 چند ماه پیش خانم جوانی برای تبلیغ مسیحیت و یا به قول خودش برای تبلیغ خداشناسی خونه مان امد.با خودم فکر کردم برای بار اول به حرفهایش گوش بدهم تا ببینم حرف دل اش چیست.وتازه بدم هم نمی امد تا بیشتر در مورد دین اینها اشنای داشته باشم و مقایسه ای با دین خودمان داشته باشم ومی تونم من هم در مورد دین واعتقادات خودمان منتقل بدهم.واین اندیشه در من سبب شد که با هم ارتباط برقرار کنیم.تازه چیزی که برای من خیلی جالب بود که سعی میکرد در حرفهایش مقایسه ای با کتاب خودشان بابیل و قران مجید داشته باشد ومعلوم بود که زیاد مطالعه کرده در باره قران.من ازش پرسیدم چطور دم در خونه ما امدید که گفت ما داوطلبانه خونه به خونه میرویم از میان کسانی هستند که اعتقاد به خدا ندارند وکسانی هم هستند که علاقه ای ندارند برای این بحث ها و کسانی که علاقمند هستند ما با اون ارتباط برقرار می کنیم.راستش من هم در این میان بدم نمی امد در مورد دین واعتقاد این کشور بدانم و من هم از دین و اعتقادات خودمان بتوانم منتقل بدهم.و راستش کمی هم دوست داشتم ارتباط با خدا برقرار کنم واین باعث شد که موافقت کنم که هر هفته ای یک جلسه برقرار کنیم.
تا جلسه بعددوستان پوزش مرا بپذریدچون من ویندوز فارسی ندارم کمی نوشتن برای من سخت است ومجبور هستم از میلی که امکان فارسی نوشتن را دارد استفاده کنم که خیلی طول میکشد.